حامد افروغ

فرهنگی - سیاسی

حامد افروغ

فرهنگی - سیاسی

ظرفیت های سینمای دینی برای حذب مخاطب

يكشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۱، ۰۹:۵۱ ق.ظ


1-     پذیرش میزان تاثیرگذاری و اهمیت این صنعت
2-     میزان جدی بودن آن در جامعه

اما یافتن نسبت انقلاب و سینما مستلزم ارائه تعریفی از این دو مقوله است تا روشن شود که این دو چقدر در تقویت یکدیگر و یا در تضاد با هم عمل می کنند. اما با نگاهی به روند پیروزی انقلاب اسلامی و شعارهایی که باعث انقلاب مردم ایران شد به این مهم اشاره دارد:

1 ـ اسلام خواهی در مقابل غرب خواهی
2 ـ استقلال در مقابل وابستگی
3 ـ آزادی در برابر خفقان
4 ـ جمهوری اسلامی در برابر سلطنت
5 ـ ولایت و امامت در مقابل شاهنشاهی

انقلاب اسلامی با تبیین راه و روش حکومتی خود کم کم به تطبیق ابزارهای موجودش در نسبت با شعارهایش پرداخته و همواره سعی بر آن داشته است تا بتواند نگاه الهی خود را بر جامعه حاکم کند.

سینما هم مانند سایر ابزارهای تمدن ساز از نگاه تیزبین انقلاب پنهان نمانده و همواره مورد دقت و پالایش، از سوی اهل اندیشه و دغدغه‌مند اسلامی بوده است تا بتواند صنعتی درخور شأن انقلاب اسلامی ارائه دهد. در میان روشنفکران دینی و غیر دینی بحثهای فراوانی در باب ماهیت سینما و تضاد ماهوی آن با انقلاب اسلامی مطرح است که خود کانون زد و خورد نگاه های متفاوت است.

برخی سینما را ابزاری قدرتمند برای اعمال نفوذ تمدن مادی گرای غرب می دانند و با نظریه "امکان بهره برداری آن به نفع اسلام" مخالفند و تلاش برای تغییر ماهیت و یا تغییر کاربری آن را تلاشی مذبوحانه قلمداد می کنند و بعضا نیز این دست تلاشها را به سخره می گیرند. لذا با توجه به نوپایی انقلاب و طرح مسائل اسلامی برای اداره جامعه و وابستگی فکری و قلبی بخشی از جامعه روشنفکری کشور به غرب، تقریبا می توان صدای غالب در حوزه هنرهای مختلف کشور را خصوصا در بخش سینما از آنِ این قشر از روشنفکران و فعالان فرهنگی دانست. گروهی که گاهی خواسته یا ناخواسته به تریبونی برای ترویج گفتار و تفکر تمدن غرب در ایران بدل می‎‌شوند.

اگر نیم نگاهی به روند روشنفکری بیندازیم خواهیم دانست که آغاز روشنفکری به معنای مصطلح امروزی اش، در کشور ما همواره متاثر و اغلب مقهور نگاه غرب و تفکراتش بوده و بیشتر از آنکه به تولید فکر جهت بالنگی ملت مسلمان و متمدن ایران بپردازد، در اکثر موارد به تبیین و این همان‌سازی فرهنگ و تمدن ایران اسلامی با تمدن غرب است. نگاهی مسموم که باعث کندی حرکت پیشرونده متفکران و روشنفکران دینی در جامعه ماست. چرا اغلب موارد باید به جای گرفتن مارادوناهای تمدن و فرهنگ غرب بیشتر باید برخی هم تیمی های خودی را بپایند تا گل به خودی نزنند و مجانی پلی برای رسیدن غرب به متامعش نشوند.

در کلام بزرگان دینی و بعضا ملی ما هم این نوع نگاه وابسته به غرب علاوه بر محکومیت مورد برخورد نیز قرار گرفته است کما اینکه نقل است مرحوم جلال ال احمد وقتی وابستگی برخی جریانات را به روس متوجه شد از همکاری با آنان سر باز زد. اما در این میان خالی از لطف نیست که نظر امام خامنه ای را هم درباره برخی موضوعات بدانیم، آنجا که می فرمایند: "تئآتر و دیگر هنرهایی که در نیم قرن اخیر یعنی در روزگار غربت و محکومیت ارزشهای اسلامی و تهاجم همه جانبه به آن، وارد کشور ما شد،به طور طبیعی بر پایه ای غیر اسلامی بنا گشت و در جهت مغایر و حتی متضاد با مفاهیم اسلامی رشد کرد. غرب زدگانی که نخستین رویش این رشته های اساسی هنر را در کشور اسلامی ما ارائه میکردند، از اسلام کاملا بیگانه و با آن معارض بودند؛ و لذا بتدریج این تصور را در ذهن همه، مخصوصا نسلهای نوخاسته برمیانگیختند که تئآتر و سینما دارای طبیعتی غیرمذهبی و ضدمذهبی است و نمیتوان و نباید از آن برای ارائه ی پیامهای اسلام بهره گرفت."{1}

که با توجه به شواهد تاریخی میتوان این نگاه را ساخته و پرداخته وابستگان غرب در ایران دانست خصوصا رژیم پهلوی که در غربگرایی گوی سبقت را از قاجار هم ربوده بود. "اواخر دهه ی 30 و در طول دهه ی چهل که تئآتر و سینمای پیشرو تدریجا به گرایشهای چپ نیز آمیخته شد، جنبهء ضددینی درآن برجسته تر و واضحتر گشت ... دستگاه جبار ... برای مقابله با رواج اسلام انقلابی هر گرایش ضددینی، هرچند چپ، را تایید میکرد و متقابلا هر پدیده ای را که ممکن بود از رشد عقیده و ایمان اسلامی خبر دهد، زیر فشار میگذاشت ... درچنین اوضاعی بود که هنر، به ویژه هنرهای نوپا از جمله تئآتر و سینما، به سمت بیگانگی و نیز ستیزه گری با ارزشهای دینی پیش رفت ... بیشتر فرآورده ها سر ستیز با مذهب نیز داشت" {2}

پس از انقلاب هم که اسلام برای اولین بار بعد 1400 سال توان ظهور و شکوفایی با صلابتی را یافت دیگر این تک صدایی غرب زدگان در فضای فرهنگ کشور شکست و زمینه برای بالندگی هنر اسلامی برای بار دیگر فراهم شد. "... فروریختن نظام طاغوت و حاکمیت ارزشهای اسلامی مسیر همه چیز را عوض کرد ... زمینهء رشد هنر، و مهمتر، جهت گیری درست و سالم آن را فراهم ساخت. هنر باطل، بی پشتوانه شد و هنر حق، عرصه ی جولان و شکوفایی یافت. " (3)

البته شکوفایی هنر پس از انقلاب اسلامی به معنای الهی و انسان سازش مدیون حاکمیت فقه اسلامی بر جامعه بوده و هست چرا که با هدایت ها و اشراف یک فقیه عادل و زاهد بر جامعه طبعا دیگر جایی برای هنر مروج فحشا و مادی گرایی باقی نمی‌ماند. کما اینکه در کلام حضرت امام (ره) شنیده ایم که «ما با سینما مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم»

اما درست در نقطه مقابل این افراد و این تفکر، هستند کسانیکه معتقدند علیرغم ابتکار سینما از سوی غرب، می توان با تغییر مولفه های این صنعت، آن را به یک ابزار قوی در جهت ترویج افکار اسلامی بکار برد. با مقایسه فیلمهایی که قبل و بعد از انقلاب اسلامی ساخته شده اند تقریبا می توان شمایی کلی از تاثیر اندیشه های اسلامی و بالنده در ترویج خوبی ها و نیکویی ها در مقابل بدی ها و شری که سینمای قبل از انقلاب مروج آن بود، بدست آورد.

قبل از انقلاب اوج قهرمان سازی سینمای طاغوت را می توان در شخصیت هایی چون صمد و فردین دانست که هرکدام در عین ترویج یک نوع رفتار سطحی در کل همان نگاه غیر دینی غرب را دنبال می کردند. اما بعد از انقلاب می توان در بعد قهرمان سازی به امثال حاج کاظم آژانس شیشه ای اشاره داشت که در نگاهی کاملا متقابل با نگاه غرب جای دارد.

امروزه با همه نقص هایی که در حوزه سینمای انقلابی وجود دارد ولی با روندی که در پیش روست می توان امیدوار بود که صاحبان دغدغه دینی بتوانند در آینده ای نه چندان دور به خلق آثاری بپردازند که بیشترین ظرفیت را برای جذب مخاطب دارد. امروزه در دنیایی که همه فراز و فرودهای نگاه سینمایش خلاصه شده در خلق آثار جنسی و یا آثاری با حضور پررنگ مسائل جنسی است و روح و روان مردم را در حسرت احساس کردن لحظاتی پاک وا نهاده، فرزندان مسلمان ایران زمین با همه واهمه ها و هجمه هایی که علیهشان در داخل و خارج صورت می گیرد دست از تلاش برای رسیدن به این نوع سینما بر نمی دارند، نگاهی که روابط میان انسانها باهم و میان انسانها با خدا را و مسائل اجتماعی و روانی و حتی جنسی را با دیدی خدا محور می نگرد و همه آنها را دلسوزانه درجهت تحکیم روح خدایی مورد پردازش قرار می دهد.

از شاخصه های فلیمهای انقلابی می توان به تحکیم وحدت، تسری روح امید در جامعه و ارائه راهکارهایی برای ایجاد همدلی و همیاری برای ساختن آینده ای آباد و پر افتخار اشاره کرد. تلاشی که با تغییر زاویه دید جامعه سعی در جبران عقب افتادگی ها و کاستی ها و اصلاح ضعف ها و نقص های جامعه در همه ابعاد فرهنگی و اقتصادی و حتی سیاسی دارد. از آنجا که فیلمها در نگاه جهانی برآیندی از حس حاکم بر آن جامعه هستند همواره مورد مداقه و اهتمام جدی صاحبان قدرت چه با دید مثبت چه با دید منفی بوده اند؛ لذاست که استکبار جهانی با افزایش بوقهای تبلیغاتی خود از هالیوود گرفته تا رسانه های خبری سعی در تغییر دید و دائقه مردم مورد هدف خود دارد تا بواسطه آنها بتواند حکومت ها را به شکل دلخواه خود تغییر دهد که امروزه از آن به جنگ نرم نیز تعبیر می شود.

اما آنچه که بهانه نوشتن این وجیزه شده است فیلم قلاده های طلاست که از حملاتی که پیشتر ذکر شد در امان نمانده و حتی پیش از آمدن بر روی پرده مورد حمله داخل و خارج قرار گرفت. چرا که او هم مانند بسیاری فیلمهای دیگر وارد حریم ممنوعه کسانی شده است، تربیت یافته مکتبی هستند که با انحصارطلبی اش دنیایی را به خاک و خون کشیده است.

اما فارغ از درستی یا نادرستی مدعای فیلم قلاده های طلا که سعی بر به تصویر کشیدن وقایع فتنه گون و سخت حوادث سال 88 را به صورت مستند داشت، می توان این فیلم را شروعی جدی و خوب برای سینمای سیاسی کشور دانست که در آن با نگاه وحدت گرا و آشتی جویانه قصد اصلاح بین کسانی را داشت که سر ادعایی هرگز اثبات نشده به جان هم افتاده بودند. اساسا یکی از مظاهر سینمای اسلامی و امروز انقلابی، همین تلاش در جهت یکپارچه سازی ملت با در نظر گرفتن همه سلایق و تفاوت نگاه های آنهاست. نگاهی که برای مخالفان جمهوری اسلامی به عنوان مکتبی الهی سنگین است که این مخالفت ها را در رنگ و لعاب نقدهای ظاهرا فنی و ظاهری پنهان کرده و در لابلای حرفهایشان به هدف و اصل دیدگاه این فیلم حمله میکنند در حالیکه در مواقع نقد خود و همکیشانشان ادعای محترم شمردن نگاه و دیدگاه حاکم بر فیلمها را دارند.

فیلم قلاده های طلا با تمام ضعف های ساختاری و احتمالی خود که بعضا معلول روایت مستندگونه اش می باشد در برآیندی کلی و از نگاه دور توانست دورنمایی را به مخاطبینش ارائه دهد که بتوانند اثر این نوع فتنه ها را در آینده های احتمالا نزدیک بهتر درک کرده و از افتادن در دام این نوع دعواهای بی فایده بر حذر دارد.

همچنان که در بالا اشاره ای رفت، متاسفانه آنچه که امروز با آن مواجهیم و بیشتر یک دیکتاتوری رسانه ای و هنری را برای ما تداعی می کند، رفتار غیر دموکراتیک و بعضا غیر انسانی برخی مدعیان فرهنگ و مدعیان مخالف دوستی است که در مواجهه با فیلمهای اسلامی یا دست کم فیلمهایی که به سمت اسلامی بودن حرکت می کنند از خود بروز می دهند. رفتاری که نعل به نعل با رسانه های بیگانه ایران و ایرانی ستیز همراهی دارد و ابایی هم از صراحت در بیان ندارد.

البته هر چند نگارنده این رفتارها را چکش خوردن جریان خدا محور در سینمای ایران جهت پرداخت بهتر آثارش می داند لازم است این را هم متذکر شوم که توقف در این مرحله یعنی شکستن تابوی فیلم سازی توسط علاقمندان گفتمان اسلام و انقلاب، می تواند باعث نابودی این جریان شود. موضوعات مغفول مانده در حوزه این جریان بسیارند از قبیل دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، تلاش انقلابیون برای پالایش نظام از عناصر نفوذی و کند ساز حرکت انقلاب و حتی موضوعاتی با محوریت رفتارهای اسلامی در جامعه از قبیل ساده زیستی، مهرورزی، ایمان، روزی حلال طلبی و بسیاری موضوعات فرهنگی و غیر فرهنگی.

پایان کلام را این آروز به فرجام می رسانم که ان شا الله با تلاش خستگی ناپذیر فعالان این عرصه راه برای ارائه هر چه بهتر تفکر و  نگاه اسلامی به ایران و دنیا هر چه بیشتر فراهم گردد.

ان‌شاءالله
--------------------------------------------
1ـ پیام رهبر معظم انقلاب به « دومین جشنواره تئآتر دانشجویان کشور » مورخ ۱۳۶۵/۰۸/۱۴
2ـ همان
3ـ همان

  • حامد افروغ

سینما

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.